کتاب با مقدمهای دربارهی اهمیت تاریخ فرهنگی، نقش اسطوره، و اسطورهاندیشی آغاز میشود. سپس مباحث اصلی آن در قالب بیست فصل عرضه میگردد. در بخشی از کتاب آمده است:
هدف این بررسی، تنها یک تحلیل روانکاوانه نیست، بهخصوص از آن دست که کار خود را به بیماریابی و تشخیص محدود میکند. قصد من یک ساختشکنی روانتحلیلگرانه است که با آن نه تنها متن و محتوای بوفکور بازخوانی میشود، بلکه به بررسی تاریخ فرهنگی، اسطورهسازی، و اسطورهکشی در این قصه میپردازد که هم سرچشمهی رمز و راز آن بوده است و هم سبب سوءتفاهمهای بسیار که به آن اشاره خواهد شد […] به این قصد، بوف کور، یک بار دیگر، با نگاهی متفاوت، خوانده میشود—نگاهی به تاریخ فرهنگی ما، آن گونه که هدایت آن را زیسته و در آثارش نقش بسته؛ و به اسطورهکشیهای هدایت توجه دارد به این که او، با آن پیوند و آشنایی درونی عمیقی که با فرهنگ و اسطورههای سرزمینش داشت، چرا گزلیک اسطورهکشی به دست میگیرد و به جان همهی اسطورههای وازده و ازکارافتاده میافتد؛ تا سرانجام روشن شود کتابی که بیش از نیم قرن به عنوان مشوق خودکشی و مرگخواهی شناختهشده، در واقع، منادی هراس از مرگ، آرزوی جاودانگی، و خواست زندگی است.
پارهای از مباحث کتاب بدین قرار است:
- آشناسازی با دنیای درونی هدایت و ساختشکنی روانتحلیلگرانهی بوف کور
- نظم گاهشمارانه بوف کور
- عشق و مرگ
- فرشته و دیو
- پیوند و جدایی
- انکار جدایی و مرگ ابژه
- اضطراب نابودی و مرگهراسی
- خداشدن بوف کور
- تفسیر همزاد در بوف کور
- بوف کور، تاریخ فرهنگی، و کشتن اسطورهها
با سلام . . .
بسیار عالی بود. زمانی که من کتاب بوف کور را خواندم، سوالات بسیاری ذهن مرا به خود مشغول کرد. سوالاتی مانند “چرا همه افراد در این داستان رونوشت و کپی یکدیگر هستند. مانند قصاب و پیرمرد و . . .” و یا اینکه “چرا با عناصر واقعی، محیطی چنین خیالی ترسیم شده” و ده ها پرسش دیگر. از آقای صنعتی بسیار سپاسگزارم برای تالیف این کتاب ارزشمند که در آن به تمام این پرسش ها به شایستگی پاسخ می گوید.